حساسيت هاي غرب به گسترده نفوذ انقلاب اسلامي(4)
حساسيت هاي غرب به گسترده نفوذ انقلاب اسلامي(4)
جستارهايي پيرامون پروژه «اسلام هراسي» و «ايران هراسي» غربي ها عليه انقلاب اسلامي
نمونه هايي از حوزه نفوذ انقلاب اسلامي
انقلاب اسلامي در ايران مهم ترين عامل الهام بخش جنبش اسلامي مردم الجزاير بود. پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و تأسيس جمهوري اسلامي ايران با پيام ها و رسالت ويژه خود، محرومان و مستضعفان ساير کشورها را به از بين بردن فاصله هاي طبقاتي و ايجاد جامعه اي عادلانه نويد داد. جوانان طرفدار گرايش اسلامي با تأثير گرفتن از الگوي انقلاب ايران، روش قهرآميزي در برابر رژيم هاي حاکم در پيش گرفتند که مهم ترين مورد آن را مي توان رويارويي گروه هاي دانشجويي مسلمان و حرکت علما و روشنفکران مذهبي در الجزاير دانست.
تأثير مستقيم انقلاب اسلامي ايران بر حرکت اسلامي الجزاير در مواضع جبهه نجات اسلامي اين کشور به خوبي مشاهده مي شود. اين جبهه سرانجام هدف حرکتش را برقراري يک «حکومت اسلامي» اعلام کرد. بدين ترتيب که مبارزان اسلامي به چيزي کمتر از برقراري جمهوري اسلامي در الجزاير رضايت ندادند و اين نشان دهنده آن است که تجربه انقلابي جمهوري اسلامي ايران الگوي موفقي بوده است.(2)
انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 تحول تازه اي در سياست خارجي ايران ايجاد کرد. قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران محتواي اسلامي انقلاب ايران را حرکتي براي پيروزي نهايي مستضعفان بر مستکبران مي داند که در اين راستا گسترش روابط با ديگر جنبش هاي اسلامي و مردمي، راه را براي تشکيل امت واحد جهاني هموار مي سازد. مطابق قانون اساسي، هدف نهايي حرکت به سوي «الله» است. با چنين بينشي آشکار است که ساير اهداف نظام در کليه زمينه ها در راستاي تحقق اين هدف نهايي خواهد بود؛ بديهي است سياست خارجي نيز از اين امر مستثني نيست. پر واضح است که با توجه به اسلامي بودن انقلاب و جهان شمولي اين مکتب، سياست خارجي کشور نمي توانست خود را در محدوده اهداف ملي و يا حتي منطقه اي محبوس نمايد. با توجه به اين رسالت مهم و غيرقابل تغيير، سياست خارجي جمهوري اسلامي از نظر فکري و ايدئولوژيک بايد سياستي پيشرو، فعال و پويا باشد. از اين رو بود که با طرح شعار «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» نفي مکاتب غيرالهي را اعلام و به عنوان پيش قراولان و احياگران مکتبي جهاني که سعادت همه ابناي بشر را در بر مي گيرد، حکومت اسلامي را مطرح مي کند، ليکن به منظور تحقق هدف فوق در درازمدت، برداشتن قدم هاي اساسي ديگر ضروري بود؛ از جمله نزديکي هر چه بيشتر و وحدت ملت هاي مسلمان، حمايت از مردم مستضعف دنيا در هر نقطه اي با هر نژاد، زبان و مذهب در مقابل مستکبران جهان و دعوت غيرمسلمين به اسلام در قالب امور تبليغاتي و صدور انقلاب. به اين ترتيب سياستگذاران ايران با الهام از تعاليم اسلامي، برقراري روابط با کشورهاي جهان سوم به ويژه ممالک آفريقايي را در تقدم قرار دادند.(3)
نلسون ماندلا مي گويد انقلاب اسلامي ايران تحت رهبري امام خميني (ره)، اميدهاي فراواني را براي قيام مردم آفريقاي جنوبي در مبارزه عليه بي عدالتي به همراه داشته است و بدون ترديد تاريخ هرگز نقش ايران اسلامي را فراموش نخواهد کرد.(4)
امام سليمان از علما و رهبران برجسته مسلمانان آفريقاي جنوبي و عضو کنگره ملي آفريقا نيز در خصوص تأثير انقلاب اسلامي در اين کشور خطاب به آقاي هاشمي رفسنجاني مي گويد: پس از انقلاب اسلامي، بسياري از مسلمانان آفريقا دريافتند که بايد براي کسب آزادي به شدت بر تلاش هاي خود بيفزايند...من بهترين سلام هاي مسلمانان آفريقاي جنوبي را به حضرتعالي ابلاغ مي کنم زيرا مردم ما از برادران و خواهران مسلمان خود در ايران الگو گرفته اند که بايد براي ايجاد عدالت و احقاق حقوق مسلم خود به پا خيزند و تا پاي جان در راه آرمان خود فداکاري کنند.(5)
سام نجوما که پس از پيروزي، اولين رئيس جمهور ناميبيا شد به الگوبرداري از انقلاب ايران اشاره دارد و مي گويد: شيوه هاي مبارزاتي انقلاب اسلامي، الگو و اميدبخش مبارزات مردم تحت ستم آفريقا است و ما را براي مبارزه و مقاومت در برابر دشمن ترغيب مي کند.(6)
رابرت موگابه رئيس جمهور زيمبابوه و مبارز قديمي و ضد استعمار قاره آفريقا، پيروزي انقلاب اسلامي را الهام بخش نهضت مردمي زيمبابوه مي داند: پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، يک پيروزي بزرگ براي نيروهاي انقلاب در اقصي نقاط جهان محسوب مي شود زيرا اين انقلاب براي تمامي مردم تحت ستم دنيا الهام بخش بوده است.(7)
همچنين داود جاوارا رئيس جمهور وقت گامبيا نيز جنبش هاي آزادي بخش در آفريقا را الهام گرفته از انقلاب اسلامي مي داند: «جنبش هاي آزادي بخش در آفريقا از انقلاب اسلامي ايران الهام گرفته اند و اين بدان خاطر بود که انقلاب شما، انقلابي واقعي بر ضد دشمنان قوي (اعم از داخل و خارج) مانند امريکا بود.»(8)
انقلاب اسلامي ايران بدون ترديد يکي از بزرگ ترين انقلاب ها و حوادث جهان در قرن بيستم محسوب مي گردد و به تعبير امام «معجزه قرن» است که انعکاس زيادي در وراي مرزهاي ايران داشت و در بيداري، اميد و اعتماد به نفس مسلمانان بدون توجه به مليت يا تمايلات سياسي ملت ها، نقش بسزايي ايفا کرد. پيروزي اين انقلاب در حکم پيروزي اسلام بود و توانايي اسلام را براي رهبري مردم سرکوب شده جهت مقابله با رژيم هاي فاسد و تحت سلطه خارجي آشکار نمود و به عنوان نقطه عطف احياي تفکر اسلامي و تحقق عيني آن به شمار مي رود که به مسلمانان اميد و تحرک بخشيد و ضمن ايجاد تحول عميق فکري و فرهنگي، اسلام را دوباره زنده کرد.(9)
فلسطين و مردم فلسطين
انقلاب اسلامي ايران نمونه اي اسلامي عرضه کرد که مي شد به آن اقتدا کرد.(10) اين بديل و جايگزين با کتابي که فتحي شقاقي تحت عنوان الخميني الحل الاسلامي و البديل نوشت، تحقق يافت. اين اثر را شقاقي در دوران دانشجويي اش در مصر بلافاصله پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران تأليف کرد و بنا به گفته خودش اولين کتابي است که در جهان در خصوص انقلاب اسلامي ايران تأليف شده است.(11)
امام خميني (س) در مورد تأثير انقلاب اسلامي بر مردم فلسطين و حرکت انقلابي آنها مي فرمايند:
با اينکه بيشتر از يک سال از حماسه برائت از مشرکان نگذشته است عطر خون هاي پاک شهداي عزيز ما در تمامي جهان پيچيده و اثرات آن را در اقصي نقاط عالم مشاهده مي کنيم. حماسه مردم فلسطين يک پديده تصادفي نيست، آيا دنيا تصور مي کند که اين حماسه را چه کساني سروده اند و هم اکنون مردم فلسطين به چه آرماني تکيه کرده اند که بي محابا و با دست خالي در برابر حملات وحشيانه صهيونيست ها مقاومت مي کنند؟
آيا تنها آواي وطن گرايي است که از وجود آنان دنيايي از صلابت آفريده است؟ آيا از درخت سياست بازان خود فروخته است که بر دامن فلسطينيان ميوه استقامت و زيتون نور و اميد مي ريزد؟ اگر چنين بود اينها که سال هاست در کنار فلسطينيان و به نام ملت فلسطين نان خورده اند! شکي نيست که اين آواي الله اکبر است؛ اين همان فرياد ملت ماست که در ايران شاه را و در بيت المقدس غاصبين را به نوميدي کشاند. و اين تحقق همان شعار برائت است که ملت فلسطين در تظاهرات حج...سر داد.(12)
تأثير انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (س) در فلسطين قوي تر از هر مکان ديگري بود؛ زيرا مسلمانان فلسطين در حالي که تحت اشغال وحشيانه صهيونيستي به سر مي بردند، نااميد تر و فروپاشيده تر از تمامي ملل مسلمان بودند. در چنين شرايطي، سرزمين هاي اشغالي شاهد حرکت بزرگ و عظيم بيداري اسلامي به عنوان بخشي از نهضت اسلامي گسترش يافته در منطقه بودند که با قيامت و پيروزي انقلاب اسلامي در ايران آغاز شد و بدين سان، اسلام ثابت کرد که قادر به حرکت مردم و انقلاب و به دست آوردن پيروزي و تأسيس جمهوري اسلامي است. از همين رو، همان گونه که امام خميني (س) به زندگي ايرانيان معنا و مفهوم بخشيد، به ميليون ها انسان مسلمان و مستضعف نيز اميد بخشيد و مسلمانان فلسطين نيز احساس کردند که مي توان اسراييل را از ميان برد.
يکي از پديده هايي که تأثير انقلاب اسلامي را بهتر از هر چيزي در فلسطين نشان مي دهد، قيام مردم فلسطين در قالب جنبش «انتفاضه» است. اين جنبش در ميان سخت ترين شرايط بين المللي و منطقه اي و محلي، همچنان در طي مسير خود تا رسيدن به احقاق حقوق مردم فلسطين، اصرار دارد.
همچنين انقلاب اسلامي موجب گسترش مفاهيم و اصول مذهب شيعه از جمله اصول جهاد، شهادت و فداکاري در راه هدف که از نمادهاي شيعيان و شعارهاي انقلاب ايران بود، در بين طرفداران جنبش هاي اسلامي اهل سنت در فلسطين گرديد.(13)
حضرت امام در سخنراني خودشان در جمع نمايندگان شيعيان جنوب لبنان بر ضرورت اين بيداري تأکيد مي کنند و مي فرمايند:
اصلاً بايد مسلمين بايد بيدار بشوند! امروز روزي نيست که مسلمان ها هر کدام يک گوشه اي زندگي...خاص به خود داشته باشند. نمي شود اين معنا در يک همچو زماني که سياست هاي ابرقدرت ها بلعيدن همه جاست؛ مسلمين بايد بيدار بشوند...ملت ها بايد بيدار بشوند و همه تحت لواي اسلام و تحت سيطره قرآن باشند.(14)
جيمز بيل محقق امريکايي در خصوص فلسطين و وضعيت نابسامان مبارزاتي چنين مي نويسد: جنبش فلسطين که تا حد زيادي غير مذهبي است و به لحاظ سياست هاي منطقه اي و بين المللي از هم پاشيده و عميقاً دچار چنددستگي شده است، آشکارا نشانه هايي از علايق اسلامي را در خود دارد. در ساحل غربي رود اردن...نسل جوان فلسطيني هاي بي وطن در کنار مجامع و انجمن هاي ملي، سازمان هاي مختلف اسلامي را نيز تشکيل مي دهند...الياس فريح، شهردار بيت اللحم و رشاد شاوه، شهردار سابق غزه چنين اعلام کرده اند که به نحو فزاينده اي جوانان فلسطيني در سرزمين هاي اشغالي به سوي اسلام آمده و با خواست اصلاح، آن را به مثابه راه نجات از فقر و بدبختي خود مي دانند.
مهم ترين اثر انقلاب اسلامي ايران بر مردم فلسطين در بعد داخلي ايجاد بيداري و آگاهي اسلامي در مردم اين سرزمين است که اين بيداري و آگاهي اثرات بسياري در متن زندگي مردم فلسطين داشته است. از جمله:
ــ احياي مفاهيم سياسي و اجتماعي اسلام (عدم جدايي دين از سياست)؛
ــ تأثير در گسترش کمي و کيفي حرکت ها و تشکيلات آزادي بخش اسلامي؛
ــ ايجاد حساسيت اسلامي و حمايت از مقدسات مذهبي؛
ــ ايجاد روحيه شهادت طلبي؛
ــ مساجد کانون مبارزه و فعاليت سياسي؛
ــ سازماندهي و بسيج توده ها.
افغانستان
در عين حال، شيعيان افغان با شور و حرارت بيشتري نسبت به ديگران، به انقلاب اسلامي ايران پاسخ گفتند. از مدت ها پيش، بسياري از شيعيان افغانستان مرجعيت شرعي و مذهبي ايران از جمله امام خميني (س) را پذيرا شده بودند. پس از انقلاب، پشتيباني از امام خميني (س) به شدت افزايش يافت و همچنان که حمايت از گروه هاي سياسي اسلام افزايش يافت، ناسيوناليسم هزاره و گروه هاي مائوئيست که واکنش هايي در مقابل روند مدرنيزه شدن کشور بودند تضعيف گرديدند.(16)
ملت مسلمان افغانستان مسائل انقلاب ايران را از طريق رسانه ها دنبال مي کردند و در بسياري از موارد از آن الهام گرفتند. به گفته آقاي هادي، رهبري انقلاب اسلامي در ايران نيز ميان شهروندان مسلمان افغانستان از محبوبيت خاصي برخوردار بود.
آقاي هادي مي گويد: پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، نه تنها افغانستان بلکه مسلمانان جهان را بيدار ساخت. مولوي مختار مفلح، رهبر حزب نهضت آزادي اسلامي و مدير مسئول مجله فکر بر اين باور است که امام خميني يک رهبر بزرگ اسلامي در جهان معاصر است و بسياري از جنبش هاي اسلامي از افکار و انديشه هاي ايشان الهام گرفته اند. وي در مورد شخصيت امام خميني (ره) مي گويد: او ديدگاهش از مرزهاي قومي، مذهبي و جغرافيايي فراتر مي رفت و تنها به جهان اسلام مي انديشيد.
دکتر مهدي، استاد سابق دانشگاه و عضو شوراي متحد ملي، به ابعاد بزرگ و جهاني انقلاب ايران اشاره مي کند و مي گويد: انقلاب اسلامي ايران علاوه بر دستاوردهاي کلان براي ملت اين کشور، در برجسته ساختن نقش ايران در ميان کشورهاي اسلامي نيز اثرات شاياني داشت؛ طوري که اکنون بسياري از انديشمندان کشورهاي اسلامي از افکار و انديشه هاي دانشمندان و فرهنگيان ايراني تأثير مي پذيرند.
لبنان
انقلاب اسلامي ايران به عنوان يک الگوي مهم، به شيعيان لبنان نشان داد که يک نهضت اسلامي خالص و کاملاً سازمان يافته و داراي انگيزه مي تواند دستاورد عظيمي در مقابله با ستمگري و بي عدالتي داشته باشد.(18)
اما مملوس ترين پديده متأثر از انقلاب اسلامي، سازمان «حزب الله» لبنان است. اين سازمان به عنوان يک جنبش مخالف سياسي و اجتماعي، به دنبال شکست لبنان از اسراييل و تحت تأثير آرمان هاي انقلاب اسلامي در ميان شيعيان پديد آمد. سيد عباس موسوي، رهبر سابق «حزب الله» مي گويد: پيروزي انقلاب اسلامي ايران اعتماد به نفس را به مسلمانان بازگرداند و آنها را از ميزان قدرت و توانايي اي که در اسلام و انديشه هاي اسلامي نهضت است، آگاه ساخت. مقاومت اسلامي در لبنان ملهم از انقلاب اسلامي شکل گرفت.
سيد حسن نصرالله، دبير کل «حزب الله» نيز حرکت «مقاومت» را به عنوان پاسخگويي و استجابت به يک تکليف الهي مي داند که امام خميني (س) معين کرد که واجب است با رژيم اشغالگر قدس مبارزه کنيم و سرزمينمان را از اشغال آزاد نماييم. وي مي گويد:
گرو هاي مختلف معتقدي که با عناوين مختلفي فعاليت مي کردند، بر اساس دو محور هماهنگ شدند و به يکديگر پيوستند؛ محور نخست ايمان به ولايت فقيه و التزام به رهبري حکيمانه امام خميني و محور دوم ضرورت قيام و مبارزه با دشمن اسراييلي؛ بر اساس اين دو محور، تمام گروه هاي اسلامي به يکديگر پيوستند و حرکت واحدي را سازمان دادند که امروز به «حزب الله» معروف است.(19)
پاکستان
پيروزي انقلاب اسلامي و تثبيت مردمي آن به واسطه انتخابات مکرري که پس از پيروزي انقلاب صورت گرفت، به مردم پاکستان براي حضور در صحنه سياسي کشورشان انگيزه اي جدي داد. مردم پاکستان، ايران و تحولات مردمي آن را براي خود الگو قرار دادند و خواستار آن شدند که کشورشان نيز همانند کشور همسايه بر مبناي اصول اسلامي اداره شود و آنها را در امور دخالت دهد و اراده شان را جاري سازد.
بي قانوني ها، تعليق انتخابات، نبودن دولت مردمي، گرايشات مستبدانه اي که در حکومت ضياءالحق مشاهده مي شد و اظهارات او مبني بر اينکه ما با وجود قرآن به قانون نيازي نداريم يا اينکه حکومت اسلامي به معناي حکومت مورد قبول اکثريت نيست و از اين قبيل، با توجه و ملاحظه کشور ايران، سخت مورد انتقاد و ايراد واقع شد.
بعد از انقلاب اسلامي ايران، حرکت هايي در سطح مردمي آن کشور و در اعتراض به اعمال و سياست دولت پاکستان شکل مي گيرد و در تيرماه 1359 شاهد تظاهرات نيم ميليوني شيعيان در اسلام آباد هستيم. اين تظاهرات در اعتراض به تصميماتي که مي خواست بر شيعيان تحميل گردد و درخواست رعايت حقوق آنها، برگزار شد. در همين دوران راهپيمايي هاي مردمي در کراچي، اسلام آباد و...در اعتراض به سياست امريکا در منطقه و کشور پاکستان انجام مي شود. لذا ظهور انقلاب اسلامي ايران نقطه عطفي در حيات سياسي ملت پاکستان محسوب مي شود. تأثيرگذاري انقلاب در سطح کلان تا اندازه اي قابل پيش بيني بود اما مسئله مهم تر، متأثر شدن شيعيان بيش از پيروان ساير مذاهب اين کشور از نهضت اسلامي در ايران بود.
در پاکستان، پيروزي انقلاب ايران موجب ارتقاي سطح فکري و بينش سياسي نسل جوان شيعه و پيدايش «نهضت اجراي فقه جعفري» گرديد که از افق مشابهي با انقلاب اسلامي برخوردار است. اما پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، علماي شيعه پاکستان حضور چنداني در صحنه هاي سياسي و اجتماعي نداشتند و بيشتر به اجراي مراسم سنتي، ضيافت و اعياد معصومان (ع) و به ويژه عزاداري سيد الشهدا (ع) اکتفا مي کردند و در اين امور هم نقش سازنده اي نداشتند؛ زيرا در خلال اين گونه فعاليت ها، به اختلافات بين شيعه و سني بيشتر توجه مي شد. اما پس از وقوع انقلاب اسلامي، علماي شيعه در حرکت هاي مذهبي و اجتماعي خود، مردم را به مشارکت در مسائل سياسي دعوت مي کردند.(20)
تأثير انقلاب در اين کشور به شيعيان ختم نمي شود، بلکه پيروان اهل سنت هم حمايت خود را از آن اعلام کردند. همچنين بيشتر جمعيت اهل تسنن پاکستان نيز انقلاب اسلامي ايران را به ديده احترام مي نگرند. موضع «جماعت اسلامي» در برابر انقلاب اسلامي در فتواي ابوالاعلي مودودي تجلي يافت که گفت: انقلاب امام خميني يک انقلاب اسلامي است و دست اندرکاران آن، جماعت اسلامي و جواناني هستند که در دامن حرکت هاي اسلامي تربيت شده اند و بر تمامي مسلمانان و حرکت هاي اسلامي واجب است که آن را تأييد و با آن همکاري کنند.(21)
پي نوشت:
1.منوچهر محمدي، همان، ص 284 ــ 283.
2.همان، ص 103.
3.همان، ص 320.
4.همان، ص 324.
5.همان، ص 325.
6.همان، ص325.
7.همان، ص 325.
8.همان.
9.همان.
10.زياد ابو عمرو، جنبش هاي اسلامي در فلسطين، ص 84.
11.فتحي شقاقي، انتفاضه و طرح اسلامي معاصر، ص 127.
12.صحيفه امام، ج 21، ص 84.
13.حمزه امرايي، انقلاب اسلامي ايران و جنبش هاي اسلامي معاصر، ص 230.
14.صحيفه امام، ج 12، ص 319 ــ 318.
15.زلمي خليل زاد، تشيع، مقاومت و انقلاب اسلامي، «انقلاب اسلامي و مقاومت افغانستان»، ص 367.
16.همان.
17.جميله کديور، رويارويي انقلاب اسلامي ايران و امريکا، ص 116.
18.آگستوس ريچارد نورتون، تشيع، مقاومت و انقلاب، «منشأ و تجديد حيات امل»، ص 291.
19.جميله کديور، همان، ص 118.
20.حمزه امرايي، همان، ص 252.
21.همان.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}